بهش گفتم :

" پسرم ؛ تو به اندازه کافی جبهه رفتی ، دیگه نرو ؛ بزار اونایی برن که نرفته اند "

چیزی نگفت و یه گوشه ساکت نشست .

صبح که خواستم نماز بخونم اومد جانمازم رو جمع کرد ، بهم گفت :

" پدر جان ! شما به اندازه کافی نماز خوندی بذارین کمی هم بی نماز ها ، نماز بخونن "

خیلی زیبا منو قانع کرد و دیگه حرفی برای گفتن نداشتم

نماز ,نماز بخونن ,اندازه کافی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سایت آموزشی سرنا شبکه *•.تینا2020.•* مدرسه شاد برای بچه های ایران اشک گروه کوهنوردی و طبیعت گردی و گردشگری وبلاگ سپندار کانفیگ شاپ | مرجع فروش کانفیگ های سی اس money maker https://trty.ir/